رندگی نامه استاد جی.آر.آر تالکین
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
رندگی نامه استاد جی.آر.آر تالکین
نوشته شده در یک شنبه 3 / 11 / 1393
بازدید : 933
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
جان رونالد روئل تالکین ( ۱۸۹۲-۱۹۷۳ ) قرن ۱۸: مهاجرت خانواده ی «تالکوهن» از «سکسونی» ( آلمان ) به انگلیس و تغییر نامشان به «تالکین». سال ۱۸۹۱: «مابل سوفیلد» با «آرتور روئل تالکین» ازدواج می کند، آرتور مدیر بانک بود اما پس از ترک کارش در بیرمنگام انگلیس به آفریقای جنوبی رفت. سال ۱۸۹۲: در سوم ژانویه ، «جان رونالد روئل تالکین» در «بلومفانتین، آفریقای جنوبی» متولد می شود . سال ۱۸۹۴: تنها برادر جان، «هیلاری»، متولد می شود. سال ۱۸۹۶: در ۱۵ فوریه «آرتور تالکین» می میرد. «مابل تالکین»، «جان» و «هیلاری» به انگلیس باز میگردند. آنها در شهرکی روستایی در «بیرمنگام» بزرگ می شوند. سال ۱۹۰۰: «مابل تالکین» یک «کاتولیک» می شود. کشیشی که معمولا به خانه ی آنها میامده «پدر فرانسیس مورگان»، نیمه اسپانیایی، نیمه ولزی بوده . سال ۱۹۰۴: «مابل تالکین» مبتلا به دیابت می شود، که در آن زمان علاج ناپذیر بود. او در ۱۵ اکتبر می میرد. پسرها توسط «خاله بئاتریس سوفیلد» و «پدر مورگان» نگهداری می شوند. اندکی بعد آنها به خانه ی «خانم فاکنر» می روند. در این زمان تالکین از مدرسه «دستور زبان شاه ادوارد ۴» دیدار می کند و علاقه اش به زبان شناسی بیشتر می شود. به همراه چند تن از دوستان «مدرسه شاه ادوارد» آنها گروه «تی.سی.بی.اس» را که تشکیل می دهد. سال ۱۹۰۸: با ساکن شدن در منزل «خانم فاکنر»، «جان»، «ادیت برت» زن ۱۹ ساله ای را ملاقات می کند. «پدر مورگان» داشتن هر روابطی را برای او تا سن ۲۱ سالگی که بتواند از خودش مراقبت کند، ممنوع می کند. سال ۱۹۱۱: «جی.آر.آر تالکین» به آکسفورد می رود و در آنجا «زبانهای انگلیسی کهن»، «زبانهای آلمانی»، «فنلاندی» و «ولزی» را می خواند. سال ۱۹۱۳: در سن ۲۱، «جان» دوباره با «ادیت» تماس برقرار می کند، اما آنها از هم دور شده بودند و «ادیت» نامزد فرد دیگری شده بود. «جان» او را متقاعد می کند تا نامزدیش را بهم بزند و با «جان» نامزد کند. در این زمان او درجه ی بالایی در «لغت شناسی» می گیرد و به همین دلیل رشته اش را از «ادبیات کهن» به «ادبیات و زبان انگلیسی» تغییر می دهد . او با شعر «crist of Cynewulf» تحت تاثیر قرار می گیرد. سال ۱۹۱۵: «تالکین» در این سال «مدرک درجه یک در انگلیسی» از آکسفورد می گیرد و بعد از وقوع جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ به «تفنگداران لنکشایر» می پیوندد. سال ۱۹۱۶: «تالکین» با «ادیت» ازدواج می کند و بعد از ازدواجش به فرانسه فرستاده می شود. او در «سام» می جنگد اما به علت بیماری معاف و به خانه فرستاده می شود. دو تن از سه تن دوستان صمیمیش در جنگ جهانی اول کشته می شوند. سال ۱۹۱۷: در اوایل سال ۱۹۱۷ او شروع به کار روی داستانی کرد که قرار بود «سیلماریلیون» شود؛ شاهکار تالکین در اسطوره شناسی و زبان. روزی او و «ادیت» برای راهپیمایی به جنگلی رفتند و آنجا در «بیشه های شوکران»، «ادیت» برای او رقصید و الهامی برای داستان «برن و لوتین» شد. داستان «برن و لوتین» داستان مورد علاقه ی او بود و «ادیت»، «لوتین» او. اولین پسرشان «جان فرانسیس روئل تالکین» در ۱۶ نوامبر ۱۹۱۷ متولد شد. سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰: در ۱۹۱۸ «تالکین» کاری در دانشگاه بدست آورد و به عنوان «دستیارلغت نویس» لغتنامه انگلیسی جدید آکسفورد انتخاب شد. او درخواست داد تا در «دانشگاه لیدز» به سمت استادیار منصوب شود و آنها او را پذیرفتند. در این سالها او یکی از داستانهایش بنام «سقوط گوندولین» را خواند و مورد تشویق بی اندازه شنوندگانش قرار گرفت. سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۵: در «لیدز» علاوه بر تدریس به «ای.وی.گوردون» در چاپ «سر گاواین و شوالیه سبز» همکاری کرد. در این زمان او به نوشتن کتابهای «داستانهای گمشده» ادامه داد و «زبانهای الفی» را اختراع کرد. هنگام تدریس در «لیدز» دو پسر دیگرش هم به دنیا آمدند: «مایکل هیلاری روئل» در اکتبر ۱۹۲۰ و «کریستوفر روئل» در ۱۹۲۴. در ۱۹۲۵ «تالکین» به سمت «استادی آنگلوساکسون» دانشگاه آکسفورد رسید. سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۵: «تالکین» تحقیقات ادبیش را زیاد منتشر نمی کرد. هرچند تحقیقات منتشر شده اش عالمانه و نادر بودند و بسیار تاثیر گذار. در آکسفورد «اینکلینگز» شکل گرفت. گروهی از نویسندگان مسیحی و محافظه کار آکسفورد که به طور غیررسمی و اکثرا در مهمانی ها همدیگر را ملاقات می کردند. در این گروه «نویل کوگهیل»، «هوگو دایسون»، «چارلز ویلیامز»، «اوون بارفیلد» و در راس آنها «سی.اس.لوئیس» قرار داشتند و لوئیس تبدیل به یکی از دوستان صمیمی تالکین شد. آنها برای گفتگو، نوشیدن و خواندن مطالب نیمه تمامشان گرد هم می امدند. «ادیت» آخرین فرزند و تنها دخترشان «پرسکیلا» را در ۱۹۲۹ بدنیا آورد. «تالکین» شروع به نوشتن نامه هایی درباره ی بچه ها کرد که به «سانتا کلوس» معروف است و مجموعه اینها که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد «نامه های کریسمس پدر» نام دارد. در دوران بزرگسالی «جان» به دنبال کشیشی رفت، «مایکل» و «کریستوفر» به «نیروی هوایی پا دشاهی» خدمت کردند. بعد از آن «مایکل» معلم مدرسه شد و «کریستوفر» دانشیار دانشگاه و «پرسکیلا» نیز کارمند اجتماعی . ضمنا «تالکین» اسطوره شناسی و زبانش را نیز تکمیل کرد . سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۷: یک روز هنگامی که «تالکین» در حال تصحیح ورقه های امتحانی بود ، مشاهده کرد یک نفر یک صفحه از پاسخنامه اش را خالی گذاشته و روی آن صفحه تالکین جمله ای نوشت که محرک ذهنی او شد: «در داخل سوراخی در زمین هابیتی زندگی می کرد»! او سپس احساس کرد باید بداند «هابیت» چیست، در چه نوع سوراخی زندگی می کند، و اصلا چرا در سوراخ زندگی می کند و غیره… از این بازجویی داستانی ساخته شد که «تالکین» آن را برای بچه های کوچکش تعریف کرد. در سال ۱۹۳۶ نسخه ناکامل تایپ شده ای از این داستان بدست «سوزان داگنال»، کارمند «انتشارات جورج آلن و آنوین» رسید . او از «تالکین» خواست تا داستانش را کامل کند و نسخه کامل را به «استنلی آنوین» رئیس انتشارات ارائه داد و در ۱۹۳۷ داستان با نام «هابیت» منتشر شد. سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۵: در سال ۱۹۴۵ او استاد زبان و ادبیان انگلیسی شد و تا زمان بازنشستگی در ۱۹۵۹ این سمت را حفظ کرد. «هابیت» به قدری موفق بود که «استنلی آنوین» از «تالکین» خواست تا اگر کاری مشابه برای انتشار دارد به او بدهد. «تالکین» در این زمان شروع به کار بروی افسانه ی بزرگش «سیلماریلیون» کرده بود . اما ناشر عقیده داشت که کتاب از نظر تجاری قابل انتشار نیست! و دوباره از «تالکین» خواست تا دنباله ای بر «هابیت» بنویسد . این دنباله به زودی به چیزی فراتر از داستان بچگانه بدل شد: «ارباب حلقه ها»! انتشارات این کتاب را در سه قسمت جداگانه در طول سال های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵ منتشر کرد . بزودی مشخص شد که نویسنده و ناشران تعداد چاپهای کتاب را بسیار کم برآورد کردند ، زیرا کتاب با سرعتی نجومی به فروش می رفت . سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۸: «ارباب حلقه ها» نظریات مختلفی بدنبال داشت از نظریات پرشور و تشویق کننده ای چون «آئودن» و «لویس» تا منتقدانی چون «ویلسون» و «مویر»… در سال ۱۹۶۸ «ارباب حلقه ها» براستی تبدیل به انجیل نیمی از جامعه آمریکا شده بود. سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲: بعد از بازنشستگی در ۱۹۶۹ «ادیت» و «جان» به «بورنموت» رفتند. در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۱ «ادیت» درگذشت و «جان» به آکسفورد و اتاقهایی که توسط «کالج مرتون» آماده شده بود بازگشت. «جان» در ۲ سپتامبر ۱۹۷۳ درگذشت. او و «ادیت» در یک قبر به خاک سپرده شدند؛ در قسمت کاتولیکی قبرستان «وولورکوت» ، شمال حومه «آکسفورد». روی سنگ مزارشان ، نوشته های زیر به چشم می خورد: ادیت مری تالکین، لوتین، ۱۸۸۹-۱۹۷۱ جان رونالد روئل تالکین، برن، ۱۸۹۲-۱۹۷۳ سال ۱۹۷۳: افسانه ی بزرگ «تالکین» که داستانهای مربوط به «دوران اول» و «دوران دوم» بود توسط «آلن و آنوین» منتشر شد . کوچکترین پسر «تالکین»، «کریستوفر» بار ویرایش، کامل کردن و انتشار بزرگترین کار زندگی «تالکین» را بر عهده گرفت. و بدین ترتیب «سیلماریلیون» در سال ۱۹۷۷، «داستانهای ناتمام» در سال ۱۹۸۰ و سری «تاریخ های سرزمین میانه» از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۷ و «فرزندان هورین» در سال ۲۰۰۷ منتشر شدند. به علاوه داستانهای دیگر مانند «آقای بلیس»،« رووراندم» و «نامه های کریسمس پدر» نیز منتشر شدند.




مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: